۱۳۸۸ اسفند ۲۳, یکشنبه

تجریش

به تجریش رفتم.روزهای آخر سال در آنجا هوا طور دیگری ست.پیداست
عید شده هر چند امسال آن را بسیار کم رنگ تر دیدم تخم مرغهای رنگ شده حاجی فیروز هم مثل گذشته لبخندی بر لبم نیاورد یعنی امسال همه در غم نبودن ها فرو رفته اند.خودم را می بینم که چشمانم دیگه هر چیزی را نمی خواد .در کنار امامزاده صالح برای دخترم قره قروت تمشک خریدم و از کنار امامزاده طلب طلب مردمان را کردم
عکس دوران بسیار قبل امامزاده صالح

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ