۱۳۹۵ مهر ۶, سه‌شنبه

فقط باشه

انتظار برای هر تحولی در ایران زود بدست نمی آد .دائم امید یه تغییر در درونمان بازی می کنه مثل دیدن گربه ها در مسیر ی که می رم . دیگه تنها نیستند و عده ای به آنها غذا می دهند. می خندی و دلت می خواد به گربه منتظر که دمش بالاست بگی : هی خانومه داره می یاد .و به خانومه بگی عجله کن اون گربه منتظر توست .می بینی می خندی و شاد از این چیز جدیدی که ممتد در مسیر می بینی .چقدر عقب تر از غرب هستیم .احساسات مرده ما آخرین زور خود رو داره می زنه .می گی یعنی تداوم می یابد یعنی به جز خودمان به اطراف هم نگاه خواهیم کرد .خوب حتا جرقه ای موجب خوشحالی می شه حتا اگر کند باشه .فقط باشه

۱۳۹۵ شهریور ۲۳, سه‌شنبه

قلمی بنشانم
            در دل خاک
تا برون آید
           از آن
     هزاران برگ
و در آن رشد ببینم ،
لبخند
ونگوید
       نکاشت

۱۳۹۵ شهریور ۱۸, پنجشنبه

سالها ست که می گم : باید سر خود آدم به سنگ بخوره تا تغییر کنه . و من حس می کنم زمانش رسیده که زندگی خودم اول باشه و دیگران بعد . به خودم می گم آرزوهای ریز و درشت من کجاست ؟باید احساس رو زندان کرد وگرنه اطرافیان و غریبه ها زندانبان خوبی می شوند .این تغییر بدی نخواهد بود

۱۳۹۵ شهریور ۱۳, شنبه

افرادی که دستآن توانمندی دارند چرا حلال و حرام نمی کنند ؟ چرا قانون مال گروه ضعیف ست؟

در خانواده حداقل حلال و حرام رو می آموزیم .این همه اختلاس و رشوه ای که دیده می شود در ذهن من جا نمی گیرد .چشمانم حیران و باز و گوشهایم پر از صداست .در نبود والدین باید عدالتی حرف اول رو برای مردم بزنه . می گند راستش رو بگو .  و.... من این روزها از این همه فساد و جریانهای شهرداری آزرده و غمگینم چرا قانون برای همه نیست ؟ چرا حرام و حلال باید برای قشر خاصی باشه ؟ آخه چرا ؟

بايگانی وبلاگ