۱۳۹۳ خرداد ۸, پنجشنبه

مجله زنان امروز

امروزبعد ازیک توقیف طولانی  ، مجله زنان امروز شهلا شرکت را خریدم  چون پیمانه عمر من پر می شه و من نمی خوام باقی را بی اسانس پر کنم یعنی زندگی من باید مفهومی پیدا کنه. حمایت و پشتیبانی مردم یک کشور برای رشد و نمو و توسعه و نشان دادن کمبود های اقشار ضعیف بسیار ضروری ست .حال وقتی زنی ، بیشتر آرزوی تحقق خواسته های این قشر را داری.
می بینی زنی و باید به دوش گیری سختی و اندوهی را که قشر مرد برایت می آورد.
شاید با خواندن و مرور این زندگی ها قدمی به سوی جلو برانی.پس 
هر چیزی را که موجب دگرگونی و شجاعت ما در این جامعه گردد باید مثبت دانست.
می دانم در این تورم پرداخت ده هزارتومان برای خرید یک مجله مبلغ گزافی ست ولی سایرین باید جور قشر دیگر را بکشند تا نشا به درختی رسد.

۱۳۹۳ خرداد ۲, جمعه

باز فردا روز آزادی خرمشهرست.

فردا باز سوم خردادست .درست مثل روز تولد و مرگ کسی می ماند .به عبارتی تبریک و تسلیت به ذهنم می رسد.این خرمشهر آن خرمشهر نیست.انگار روح آنان
که از بین رفته اند شهر را ترک نکرده اند.یه چیزی دفن شده . مطمئن هستم آه های
ممتد ما ، و ورق خوردن صفحات زندگی ما نمی گذارد شهر آرام گیرد .التهابی ماندگار  .کی فکر می کرد یه روز حسرت گذشته را می خوری.
خدایا ممنون که خرمشهر از شکنجه و زندان آزاد گشت ،لیک من آن مردم رفته را
می خوام دلم می خواد سنج و دمام بزنند . دشتی بخوانند .دل ما که آرام ندارد .ما که
هنوز حسرت خاطرات را داریم با این نبودن ها چه کنیم ؟

۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۷, شنبه

نبینند

تا بچه ها خوابند 
شهر را ترک کنیم
نبینند ستارگان به روز پناه برده اند
دستان پنجه ای برای در آغوش
گرفتن ندارند
و خشم
   چشم گشته
نکند قفس را خانه پندارند
بیا تا بچه ها خوابند
فرار کنیم

۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۱, یکشنبه

تعصب

وقتی پای تعصب پیش می آد مرزها برداشته می شه .ربوده شدن دختران در هفته گذشته همه نگاه ها را به سوی آفریقا برد. سالها زنده به گور کردن و ندادن انواع اجازه به این جنس مونث را دیده بودیم حتا کاری نبود که بر سر دختران در افغانستان
نیاورده باشند اسید پاشیدن ،در زندانی متحرک قرار دادند ، همه و همه از تعصب 
وا مانده از زمان بود و هست.
تعصبی که اجازه دخالت به حریم خانواده را بکند بجز اندکی ، باقی نمی پسندد و وقتی
شدت یابد درد ،مرگ ،باختن و تباه شدن به دنبال دارد.
این بار آدم ربایان دزدیدند ، بی اجازه بردند .انگار خدا کسانی را برای این خشونت برگزیده و این جماعت مالک همه مردم هست .
امان از این تعصب که چون زلزله همه چیز را فرو می پاشد.

۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۵, دوشنبه

خیال سیز

سبدی از گوجه های سبز
تنها توهمی 
          از باغ نارس من
در زمستان بی شکوفه بود
عکسی از عکاسی دوره گرد
که به دنبال نوبرانه تا 
       مرداب رفته بود
مگر رهگذری ، در رویا
نشان از گوجه ای سبز
  به تو دهد


۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۱, پنجشنبه

تا نیلوفرها هستند باید دید

عید که رشت رفته بودیم خواستم به تالاب انزلی برای دیدن نیلوفرهای آبی بروم گفتند:
حالا فصلش نیست.هوا سرد و بادی بود و هیچکس برای تالاب نبود.شاید در نبود 
نیلوفرها هم می شد رفت ومحیط را دید وچه تفاوت زیبایی را از دست دادم.

شاید مرگ زاینده رود و خشک شدن دریاچه ارومیه وسایر اخبار بد زیست محیطی
مرا تلنگر داده.وقت کوتاه است.شاید تا دیر نشده باید برای دیدن شتافت.دلم نمی خواد مثل الان از هر مسافری که می آد ، جویای حال رودها وبافت شهرها شوم.قراره با سر بیرون آوردن نیلوفرها برای دیدنشان بروم .حال ساکنی دارم که رفتن را خوب 
می شناسه.تا آن موقع

بايگانی وبلاگ