۱۳۹۳ بهمن ۲۸, سه‌شنبه

وطنم

وطن با ط نیست 
چو عنکبوتی درون تار 
                    افتاده
نیاز عصا دارد 
وطنم  ، تار تنم 
 چو عنکبوتی در تار ست 
     تو بگو .
چه کنم تار نبینم .؟
     وطنم.

۱۳۹۳ بهمن ۲۰, دوشنبه

تو بگو چگونه نفس کشم تا خوزستان بماند ؟

باز خاک . ما از آب آمدیم یا خاک ؟
خدایا با دولت که نمی توان جنگید . با طبیعت هرگز.
کارهایی بایست می شد .اینک نشده .عزیزان ما در خوزستان چه کنند ؟
باید مرثیه خواند .نشست و خدا را صدا کرد . روز به روز استان پر از بچگی من 
بیشتر گم می شود .امیدی برای کمک ندارم . 

۱۳۹۳ بهمن ۱۹, یکشنبه

گرد و غبار

این روزها در کنار تمام کمبودها و بی عدالتی های موجود در ایران یه چیز دیگه هم 
غمی بر دل ما شده .گرد و غبار خوزستان .
از بچگی آنجا زندگی کردم . جنگ را گذراندیم . این خاک چه بود؟
چرا مشکلات تمام نمی شه ؟ چرا ؟
حق خوزستان پر نفت این نبود .

۱۳۹۳ بهمن ۱۶, پنجشنبه

یعنی راسته ؟

می گن بارندگی دو روز پیش در اثر بارور کردن ابرها بوده .نمی دونم راسته یا دروغ ؟ چرا به صحبت هایی که می شه باور نداریم ؟این عدم اطمینان چقدر زیاد شده  ولی آرزو می کنم راست باشه .این جز معدود کارهایی ست که منفعتش مال همه مردمه دیگه پولی نیست که تو جیب بره .اگه راست باشه باید هورا گفت.
پس.
هورا .

بايگانی وبلاگ