۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبه

ورقی از تاریخ گمنام

چند روز پیش مطلبی با این مضمون داشتم.

در تاریخ 23 بهمن سال 65 به مناسبت دهه فجر انقلاب تیم های فوتبال منتخب چوار شهری از توابع استان ایلام ومنتخب جوانان استان ایلام در ساعت 16 مسابقه فوتبالی برگزار می کنند.

نیمه اول این مسابقه با پیروزی 2 بر 1 تیم جوانان استان ایلام به پایان می رسد. در بین دو نیمه حسین هزاوه مربی وبازیکن منتخب

چوار به سایر بازیکنان می گوید. فرض کنید در خط مقدم جبهه هستید، با دلاوری بجنگید، در حالی که 10 دقیقه از نیمه دوم گذشته بود

هواپیما های عراقی زمین فوتبال رابمباران می کنند .شهید حسین هزاوه سعی می کند با فریادهای خود همه را روی زمین بخواباند.

بعد به سمت کودک 5 تا 6ساله خود می رود و او را بغل می گیرد، تا در امان بماند و......

امروز تازه بعد از سالها تماشا کردن فوتبال، متوجه یاد آوری این روز شدم .شاید اگر این مطلب را نخوانده بودم .اصلا" متوجه عظمت این حرف نمی شدم .یعنی بعد از گذشت این همه سال نباید فدراسیون فوتبال بزرگ داشتی در خور آنان برگزار می کرد .

این یکی از بزرکترین فجایع تاریخ فوتبال دنیا ست، ولی آیا کسی صدای ما را شنید؟ چرا دنیا از این قتل عام نفهمید.

یعنی چون مردم ایلام صدایی ندارند ما نباید با ابعاد این جنایت آشنا شویم. امروز فوتبال پیروزی و راه آهن اولین گام را در این راه

برداشت .افسوس که بسیار دیر است و عده زیادی رنجیده خاطر هستند.

براستی آیا این برگی از برگ های تاریخ ما نیست؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ