۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

کتاب ها و طبقات

این روز ها هفته ای یک بار برای سفارش کتاب هایی که می خواهم، به کتاب فروشی خوب محل می روم .اسامی کتاب هایی را که در

روزنامه های مورد اعتمادم می بینم ،یادداشت می کنم ومی خرم. طبق معمول که منتظر خبر متصدی آنجا بودم ، سری به طبقه های

کتاب ها زدم .نویسنده های معاصر را چندان نمی شناسم .مدت ها بودکه از متصدی برای خرید سئوال می کردم ولی اینک از روزنامه کمک می گیرم.

چشمم به اسم بهاره رهنما افتاد مدتی ست که نوشته های لطیف و منطقی زیبایی از او در جراید می خوانم.

کتاب او چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس است.

هنرپیشگی ،تحصیل ،بچه داری و نویسندگی....واقعا"چند نفر زن در کشور ما جسارت و توان انجام این کار را می یابند .راستی

چقدراز عمر با تلاش برای رسیدن به آرزوهای کوچک وحق مسلم سپری می گردد.من مطمئن هستم آرزوهای بزرگ حتا در همان نطفه خفه می شود .

آرزوهای زنان زیادی در محیط های پر تنش وسنتی ما لگد کوب می شود.
مدتی پیش دخترم سفارش کتابی از حسین پناهی داد، وقتی در بین طبقات دنبال کتاب او بودم ،چندین جلد کتاب دیگر از او را دیدم.
اوهم هنرپیشه بود. آدمی عجیب با زندگی نه چندان راحت ،وقتی پشت جلد کتابش خواندم.


با قطار بیا جنوب و

آن جا پیاده شو!

هر کجا با بونه یی دیدی بو کن!

من اون جام!

زیبا بود.متصدی صدایم زد. کتاب هنوز وارد بازار نشده.



























هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ