۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

مصر

دیروز حسنی مبارک رفت. خفت و خواری چیزی نیست ، که با رفتن پاک شود. او می میرد ،ولی خانواده اش هرگز ننگ فرعون شدن را از چهره خود نخواهند زدود. بی آبرویی می ماند. یعنی پول و قدرت اینقدر انسان را از همه چیز دور می کند؟ چقدر می توان خودشیفته گشت؟ آیا تملق و چاپلوسی خارج از تصور اطرافیان، یک فرد رادر این خود شیفتگی می اندازد، به گمانم آدم خودش نیز باید مستعد و ریا کار باشد ،که مردمش را به این ذلت در آورد برایم سخت ست که انسانی را در ظاهر ملائک ببینم، ودر باطن یک ابلیس.

این چنین افرادی باید طرد شوند. آنها ویروسی هستند که همه را مبتلا به خود می سازند .هیچ حقی برای کسی قائل نیستند با نگاهی به قبل و بعد از حکمرانی آنان خوب متوجه می شویم، که برای اندوختن این ثروت چگونه اقتصاد کشورشان را به رکود
انداخته اند .حالا بروید و انبوه چمدان های خویش را باز کنید .
هی بپوشید وجواهر عوض کنید .هیچ یک دلتنگی شما را کم نخواهد کرد .تبعید شدگان همه به امید برگشت زندگی می کنند ،ولی این شامل شما نمی شود. شما مهره سوخته ودرون موزه وحشت شده اید. این پایان تمام امیران ست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ