۱۳۹۱ مهر ۱۰, دوشنبه

خروس بى محل

خروس ،بى محل كه مى خواند
پنجره ها بود
كه باز مى گشت
توپ وتشَرحواله
سنگى وچوبى پرتاب مى گشت
توى اين حِيرو وير
تَنى فرقى ، با اين خروسان نمى دارند
پاره اى تسليم و
دسته اى نفرين
چو پنجه عقابى
كه بر تنشان رود
دست وپا مى زنند
گروهى به تقابل
خود خروسى مى شوند
دير زمانى ست
كه بره هاىرفته به دهان مار را
هيچ قوقولى
پنجره اى را باز نمى كند
ماران مى بلعند
نه سنگى ست و نه چوبى
چه آرام
در پيچ وتاب روز
كلاه بر سر مى كشند
عجز و لابه مى كنند
چه آرام مى گويند:
قربانتان گردم
چه صداى زيبايى ست
آى ننه
خوابها چه سنگين شده!
پنجره ها چه سخت گشته اند
آى ننه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ