۱۳۹۲ مهر ۷, یکشنبه

مرگ برود شاید شادی آید

سالهاست که با درد و رنج زندگی مان گذشته .هر دهه ای برایمان ماجرایی درست کردند مثل شهرزاد قصه گو برایمان داستانی می گفتند و ما را بناچار وادار به گوش دادن می کردند .عجب قصه گوهای ماهری این سالها کنار ما بودند.گرچه دستمان خالی بود ولی قلب روشنی داشتیم.همه اش گفتیم: درست می شه.چقدرطول کشید.چقدرفرار کردند وما مستمرنوروز را جشن گرفتیم .نگذاشتیم اگر خودمان را در بند گرفتند. سنن هایمان به گور رود.ما از روی آتش پریدیم ولی هرگز آتش نگرفتیم.
تا اینکه دیروز جناب روحانی از آمریکا بازگشت.جماعتی شادی کردند وتنی چند 
به پایان خود رسیدند.شاید آرزوی سلامتی جای مرگ برای دیگران را بگیرد .خدا کند
کبوتر بماند و کفتار و کرکس از این دیار برود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ