۱۳۹۲ تیر ۲۲, شنبه

به همین سادگی

کوچ نکردم ، مرا پراندند
از لانه ای که شاخه شاخه
                   ساخته بودم
دری نداشت و
پنجره اش چشمان خودم بود
مرا گرفتند و
بالم را بریدند
با لگد به پایین آمدم
گناهم
چشمانی بود که پنجره بود
همه را بستم 
من کوچ نکردم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ