۱۳۸۹ آبان ۱۷, دوشنبه

قتل در روز روشن

حادثه ای که در سعادت آباد به وقوع پیوست همه را به تفکری بیشتر فرا
خواند.در یک کشوری مسلمان چرا کسی ظلمی را که شاهد است نمی بیند؟

همیشه بدون کمک خواستن دست کمک دارم چه رسد به اینکه فردی شخصا" کمک بخواهد.فردی که خدا او را بیامرزد کمک می خواهد .پلیس ومردم هر دو هستند.همه هستند و هیچکس نیست.باورم نمی شود که فردی کمک بخواهد ونه پلیس حاضر، کمک کند و نه مردم.در این لحظه ، همه زندگی را با صحنه تئاتراشتباه گرفته اند.فکر می کنند اینجا سن است و مردم نظاره گر.کسی چاقو خورده،درد دارد کمک می خواهد،فریاد می کشد،و در یک مکان نسبتا"شلوغ هیچکس صدایی نمی شنود.
گویا تنها یک زن همه را برای کمک به او می خواند.هیچکس جزء فیلم گرفتن کاری نمی کند.جماعت در فکر ساعاتی دیگر ست ،زمانی که فیلم را به همه نشان می دهد و مثل یک قهرما ن خواهد خندید.تمام دوستان و فامیل از فیلم لذت می برند.گویی یک قاضی دستور داده اصلا" نه انگارهیچ قاضی حکم خود را نداده است.چرا به قضاوت می رویم ؟یعنی بدون تحقیق می توان رای داد.آیا می توان داوری نکرد؟یعنی مرگ یک حشره را می بینیم؟اینقدر بی تفاوت.آیا عدالت مفهوم خود را از دست داده؟


تا دقایقی بعد از حادثه همه جماعت حاضر در صحنه جنایت فیلم را به همه نشان خواهند داد .پیروز.سرافراز از دیدن حادثه.


چه فکر می کنند ؟یعنی همه دچار احساس کارگردانی شده اند ؟این همه فیلمبردار..خدای من .دیوانه شده ایم.مگر نه اینکه در زمان کمک باید دست از هر کاری شست؟به گمانم همه کسانی که نظاره گر بوده اند با تخفیفی باید محاکمه گردند.باید قانونی تصویب شود.باید تمامی افرادی که نسبت به اجتماع بی تفاوت هستند را محاکمه اخلاقی کنیم.باید محافظه کاری ،منفعت طلبی متوقف شود.باید افکار محافظه کارانه پدران خویش را پاک کنیم،باید ضرب المثل های محافظه کارانه و منفعت طلبانه را ازنوع تفسیر سازیم.باید خانه تکانی کنیم .هر چه زودتر بهتر.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ