۱۳۸۹ شهریور ۲۷, شنبه

قیصر


فیلم هایی چون قیصر خاطرات زمانی را به ذهن می آورند که مردان با آن سبیل های بلند، قد وقامتی در محله داشتند.سبیلی می کندند و با
گرو گذاشتن آن همه چیز تمام می شد.آنها با قدم های طنین دار در کوچه ها تردد می کردند.
اینک آن دوران سپری شده و همه ی زندگی بر محور احترام متقابل برای هم و بخصوص اجتماع استوار گشته.دیگه نه از قیصر ها و
داش آکل ها خبری مانده ونه از زنانی که با آنها زندگی می کردند.دوران آبگوشت و پیاز را بر سر سفره کوبیدن تمام شده.در کنار مردان قیصری امروز زنانی متفاوت حرکت می کنند.زنانی که با پشتوانه آنها پیشرفت های چشمگیری کرده اند.دیگه عصر پول را در تاقچه برای زن بگذاریم گذشته.حالا زنان چه با چادر وچه بی آن فقط روز را در خانه نمی گذرانند..دیگه آنقدر با کتاب و خواندن بیگانه نیستند مدت هاست که پول روی تاقچه جای خود را به کتاب داده .ما خوب می دانیم در
مسالمت آمیز ترین دقایق تو قیصری و ما کوکب خانم.ولی هیچگاه یادمان نخواهد رفت که می توانیم حرف بزنیم و بپرسیم.
به کدامین گناه باید خانه نشین قیصرها شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ