۱۳۸۹ شهریور ۲۳, سه‌شنبه

حریم


پرخاشگری پدیده روزانه ای شده.می ریزیم و بی تفاوت نسبت به مسائل اطرافمان می گذریم.امروز در روزنامه شرق مقاله ای از خانمی خواندم.نوشته بود:در دنیا با این همه ادیان مختلف و مردمانی با نژادهای گوناگون آیا مشکلی با هم دارند .همه ممتد همدیگر را می بینند پس چرا اینقدر مثل ما که یک دست هستیم مشکل پیدا نمی کنند؟چرا ما تنگ نظر شده ایم؟عکسی که گذاشته ام مر بوط به سقف یکی از همسایگان مادرم است و از قضا درست رو بروی پنجره اوست.مدت ها بود که شخصی بسته های نان بیاتش را آن بالا پرت می کرد .کنجکاو بودیم که چه کسی ست؟می دانستیم که این فرد دوست ندارد نانها را کنار سطل های شهرداری بگذارد و یا حتا کنار در خانه اش. آیا دلش می آمد نانها از آن بالا بر روی مسیر پیاده رو و ماشین بیفتد و همه جا را نان بگیرد.مگر کبوترها و کلاغها قرار است چقدر نان بخورند .بهر حال این شخص را پیدا کردیم.ولی هیچ کس یارای دادن تذکر به او نشد.او مرد مسن و مومنی ست که دخترش مدتی پیش در جوانی سکته کرد و مرد .زنش هم مدتی بعد از او فوت کرد.با شناخت از او و همکاری با هم یکی از همسایه ها که دامداری داشت پیشنهاد کرد که به نان های او بیشتر نیاز دارد.امیدواریم این پرتاب نان ها تمام شود.

متاسفانه مردم ما در ورودی خانه را که بستند یک قدم دورتر از آن را خانه خود نمی دانند در حالی که ما نیز با رعایت بهداشت محیط و آبیاری گیاهان خارج از خانه قدمی در بهبود شهرمی توانیم بر داریم.کاش همه این مهم را درک می کردند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ