۱۳۹۱ فروردین ۱۲, شنبه

ديد من از ....

براى ديدارى به كرج رفتم فردى كه بعد از مدتها مرا به خود علاقه مند كرده
خيلى مشتاق هستم تا براى اين سن وسال دوستانى هم كلام داشته باشم فرقى نمى كنه 
از بين اقوام باشد ويا دوستان كُّلن از افراداستخوان قورت داده كه خيلى مراقب هستند كلام زيادى بيان نكنند خوشم نمى آد لزومى نمى بينم همواره زندگى سياستمدارانه داشته باشم بعد از سالها معاشرت تفاوت بين افراد دُور خود را مى شناسم 
تجربه گنج بزرگى ست كه راحت به دست نمى آيد و وقتى به آن رسيديم در نگه دارى
آن نبايد كوتاهى كرد در مسير به كرج كه به جهت ايام نوروز بى هيچ ترافيكى 
مى توانستيم مثل يك پرنده در آسمان در جاده پرواز كنيم از كنار مجموعه هاى تحت
احداثى گذشتيم كه چندين سال پيش ما هم پولى پرداختيم و يك باره متوجه شديم همه چيز بر باد رفته (نگين غرب ) ما مبدل به معضل شد وحالا خارى ست بر عدل شهر
واگن هاى قطار آرام از كنارش رد شد انگار به من گفت 
اين هم مى گذرد ومسافرين به مقصد خواهند رسيد به راستى تجربه واعتماد نكردن
دو عامل مهم در زندگى ست 
  براى رسيدن هيچ چاره اى گاهى بجز انتظار كشيدن نداريم 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ