۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه

سینما



دیروز بارانی آمد.هر چند برای ما که در منزل بودیم چندان حس نشد.
امروز صبح از همان اندک بارانی که داشتیم طراوت را از شاخه و برگها می شد حس کرد.خاک رطوبت داشت.از دیدن تیزر فیلم سنتوری لبخند تلخی بر لبانم نشست.هنوزاز مرگ تهیه کننده آن چندان نمی گذرد،انگار دیروز بود که مهرجویی مرگ او را به دلیل مشکل فیلم سنتوری بیان کرد.این فیلم را در همان زمانی که اکران نشد گروه زیادی دیدند.فکر کردم باید آن را بخرم.
سازندگان آن چه از نظر روحی و چه مالی آسیب سختی دیدند.اینک وظیفه همه مردم است که آنها را کمک کنند ،وگر نه به شکلی دزدی کرده اند.
دیشب فیلم زاگرس را نیز نگاه کردیم.فیلم ضعیفی بود.مدتی پیشcd موسیقی ژاکت را خریدم.چاووشی خواننده آن بود .همان کسی که برای فیلم سنتوری نیز خوانده بود.زیبا بود.به شکلی هر وقت چاووشی می خواند ویا سنتوری می نوازد به یاد این فیلم می افتم.چه می کنیم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ