۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

قلب من

قلب من
چه کودکانه می زند
در دنیای بزرگان
در جنگل شیران و گر گان درنده
قلب من در آرزوی
تبسمی کودکانه
در انتظار تپشی تازه است
در انتظار رویشی
وتولدی
قلب من برای فردا می زند
برای تولد کودکی دیگر
برای لحظه های گرم
برای بهاری دیگر
نبض گمشده من
چون رودی می زند
و من چون شبانی برای زدن آن
نی می زنم
چه کودکانه در انتظار نشسته ام
قلب من
سرود سرد دیروز را فراموش می کند
و
باز می زند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ