۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۷, جمعه

تصمیم گیری های ما

گاهی بد نیست بر روی تصمیمی که می گیریم نگاه بیشتری بیندازیم وبه عواقب آنچه که بر روی طرف مقابل وچه ،برحق دیگران وارد می شود، به دنبال راه عدم خدشه برداشتن دیگران ،فکر کنیم. به طور مثال در بیماریهای مهلک آیا به بیمار نوع بیماری را باید بگوییم؟در وحله اول از آسیب رسانی روحی بیشتر ،عزیزمان واهمه داریم ولی بیمار چه؟حرفهای آخرش،برگشتش به زندگی طی شده ،بچه اش وحتا خداحافظی اش با خودش.این چند روز برای من به دلیل عزیزی که بیمار بود این چنین گذشته.مدام می گفتم :به خودش نگویید .نگید.ولی در خودم یه دنیا بازخواست بود که اگر جایش بودی چه می خواستی؟
تردید به سراغ همه ما می آید نمی دانم در مورد نوشته ام به مصالح خودمان فکر می کنم یا بیمار؟
و اما مورد دیگری که ما را به فکر انداخته. آیا رنجش را روی میز وسط اتاق بگذارم
و فراموشش نکنم ولی باز برای پذیرایی آماده شوم .بله .انتخابات پیش رو
تصمیم داشتیم در این بازی وارد نشویم ولی پسرم از من سئوال کرد .مادر چه می کنید؟ رای دهید .این وسط شما رفتار صحیح شهروندی را انجام می دهی و هر
ماجرایی که اتفاق بیفتد باز دست بیشتری را رو می کنه.این همان تلاش برای رسیدن
به دموکراسی است و من با تمام مسائلی که از جناب هاشمی می دانم فکر می کنم شاید
بتواند ایران را از یک بحرانی مثل سوریه  دور کند. شاید.
 ببین به کجارسیده ایم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ