۱۳۹۱ فروردین ۲۶, شنبه

مى دانستم



مى دانستم مى آيد آن روز



كه هرگز نمى خواستم بيايد



و من آرام بودم



هوا صاف وآفتابى بود



و من هرگز به نبودن



به محو شدن



و هر آنچه نبود



فكر نمى كردم



در من نمرده است



احساس گذشته ام



همه چيز زنده است



انگار همه به مسافرت رفته اند!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ