۱۳۹۳ فروردین ۲۳, شنبه

قزوین .شهری که باید دید

سال جدید با دلائل مختلف با سفر شروع شده .اولی رشت بود که دلم را حسابی به درد آورد ،لیاقت این شهر با توجه به هوای خوبش بیشتر از این بود .لاهیجان به مراتب بهتر از رشت بود .پیدا بود دلسوزی داره. و اما شهر بعدی قزوین بود.
من از دید و برداشت خودم می نویسم .جمعه بود مجسمه های موجود در میادین عالی بود .انگاروارد تاریخ شده و گوشه ای از آن را می دیدم 
.الموت از همان شروع ، مسیرمشخص و برجسته ای داشت به یاد کتاب خداوند الموت افتادم.درواقع در تخیلم در طی خواندن کتاب در آن قلعه زندگی کردم من مدتها در پیچ پیچ آن قلعه با حسن صباح و یارانش بودم.حرف را تمام کنم .تاریخ هنوز در این شهر هویداست .خدا را شکر که مجسمه ها ی میادین و صنایع دستی وبافت قدیمی شهر هنوز نگهداری می شه.باید این نگاه را به فال نیک گرفت و از گذشته نترسیم و آنرا پاس بداریم وگر نه بی هویت خواهیم شد.
قزوین به تهران نزدیک است چند ساعتی در تاریخ فرو رفتن برای همه ما بخصوص جوانان نیکوست.پس ببینید و نگهش دارید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ