۱۳۹۰ بهمن ۲۴, دوشنبه

وداع

 وداع با مادرم پايانى بر خانه پدرى ام بود. مادرم رخت سفر بست  و من نا خواسته
او را تا خانه جديدش بدرقه كردم .
قطعه-رديف-و.........
اين مكان عشق من براى هميشه خواهد ماند.مى دانم اينك پر نفس همه جا را مى نگرد
شايد تنها با چشمانى منتظر ، تا فريده را با من هم مكان ببيند.خدا كنه مادرم قلب مرا
كه بدون فريده ترك وطن نمى كنه را نيز ببيند.
وداع تلخ ترين لحظات است.دست عزيزت را مى گيرى قلبت مى زند.پايت سست
مى شه مى دانى لحظه وداع نزديك مى شه .او هنوز گرمه كه تو سرد و بهت زده 
مى شوى .او راحت مرا ترك مى كند .سالها بود كه بدون ما هيچ كجا نرفته بود.
مادر خداحافظ آسوده باش من باز حواسم به همه چيز خواهد بود. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ