سهراب می گوید:
آفتاب است و بیابان چه فراغ
نیست در آن نه گیاه و نه درخت
غیر آوای غرابان دیگر
بسته هر بانگی از این وادی درخت
در پس پرنده ای از گرد وغبار
نقطه ای لرزد از دور سیاه
چشم اگر پیش رود می بیند
آدمی هست که می پوید راه
این عکس مربوط به قسمتی از صحن بقعه حضرت سلطان محمد باقر است که سهراب در آنجا دفن است.
عکس زیر بالای شهر زیر زمینی کاشان است
گوشه ای از سقف تاریخی خانه عامری ها
نمای بین خانه عامری ها
قسمتی از بازار کاشان با سقف های جذاب
رفتیم به شهر شاعر بزرگ سهراب
به سراغ من اگر می آیید
پشت هیچستانم................
بعداز طریق راوند به مشهداردهال رفتیم.هیچ تابلویی تا انتها نبود .پرسان رسیدیم.بقعه حضرت سلطان علی ابن محمد باقر محل دفن او بود،سریع فاتحه ای خواندیم واز صحن خارج شدیم هنوز در حال ساختن بودندگویا مراسم معروف سنتی-مذهبی قالیشویان همه ساله در جمعه ای که به این روز نزدیکتر باشد(دومین جمعه مهر ماه )در این محل برگزار می گردد.
در پایان رفتن به کاشان را به هر ایرانی توصییه می کنم.به یاد سهراب وپایان دیداری خوب از او می نویسم
دود می خیزد ز خلوتگاه من
کس خبر کی یابد از ویرانه ام؟
با درون سوخته دارم سخن
این عکس اولین سنگ مزار سهراب است
آفتاب است و بیابان چه فراغ
نیست در آن نه گیاه و نه درخت
غیر آوای غرابان دیگر
بسته هر بانگی از این وادی درخت
در پس پرنده ای از گرد وغبار
نقطه ای لرزد از دور سیاه
چشم اگر پیش رود می بیند
آدمی هست که می پوید راه
این عکس مربوط به قسمتی از صحن بقعه حضرت سلطان محمد باقر است که سهراب در آنجا دفن است.
عکس زیر بالای شهر زیر زمینی کاشان است
گوشه ای از سقف تاریخی خانه عامری ها
نمای بین خانه عامری ها
قسمتی از بازار کاشان با سقف های جذاب
رفتیم به شهر شاعر بزرگ سهراب
به سراغ من اگر می آیید
پشت هیچستانم................
بلند شدیم و به کا شان رفتیم.ما بودیم و کویر و آزادی.بدون هیچ فکری.شهری متفاوت.همه جا وجود مسجد ،امامزاده و هیئت دیده می شد.دلم می خواست با شهر سهراب بیشتر آشنا شوم.کاشان بسیار آرام بود.قبلا"اسم کاشان که می آمد فقط سهراب را به خاطر می آوردم.ولی حالا در افکارم چیزهای بیشتری جا گرفته.مردمی مهربان و با ادب را دیدیم که نگاه گرمشان ابهت سنتی بودن آنها را صد چندان می کرد.به نظرم شهر سکوت خاصی داشت و در بعضی ازمناطق افراد مسن آن بیشتر به چشم می امد.سقف های زیبا با آن طراحی های بی نظیر سر را مدام به بالا می برد.قسمت مرکزی شهر پر از جاهای تاریخی بود .همه عکس ها را احمد گرفت. کاشان در گذشته مانده است.
در بازار محو مردم کاملا"بی آرایش و با حجاب می شدی.حتی اجناس هم مثل شهر می ماند.احساس لوکس بودن مغازه ها را نمی کردم.مغازه های میوه فروشی مثل کویر می ماند.هوس خرید نمی کردم.در بازار حمام خان هم بود.عجب تاریخ پر شکوه ست.در تمام مدت فکر می کر دم اگر تاریخ به همین گونه ادامه می یافت ما چقدر پیشرفت کرده بودیم.افسوس گویا پدران ما در بین راه نسل را زود ترک کرده اند وگرنه الان ایران ایرانی بود.ابیانه باور نکردنی بود .
این اسکلت مردی ست که 5500 سال پیش در اثر ریزش سقف مرده .اینجا منطقه سیلک است.
و اما ابیانه،
اینجا به روستا نمی خورد.نگینی با رنگ خاص خود.اجازه عکس گرفتن از خانم های روستا را نمی دادند.دهی آباد که به داشتن آن افتخار می کردی.هنوز هیچ خبری از مزار سهراب نمی دیدم.هیچ واقعا" هیچ.به باغ فین رفتیم .قبل از ورود شعری از سهراب را در بیرون یک مغازه دیدم .واما حمام فین می ترسم اگر الان هم آنجا بودیم نمی توانستیم جلوی کشتن او را بگیریم.در آن محیط زیبا چطور می توان انسانی را کشت.به هر جهت گویا مدتی بعد از دفن او خانمش جسد را به کربلا برده وآنجا دفن کرده
عکس روبرو قتلگاه امیر کبیر در باغ فین است
در بازار محو مردم کاملا"بی آرایش و با حجاب می شدی.حتی اجناس هم مثل شهر می ماند.احساس لوکس بودن مغازه ها را نمی کردم.مغازه های میوه فروشی مثل کویر می ماند.هوس خرید نمی کردم.در بازار حمام خان هم بود.عجب تاریخ پر شکوه ست.در تمام مدت فکر می کر دم اگر تاریخ به همین گونه ادامه می یافت ما چقدر پیشرفت کرده بودیم.افسوس گویا پدران ما در بین راه نسل را زود ترک کرده اند وگرنه الان ایران ایرانی بود.ابیانه باور نکردنی بود .
این اسکلت مردی ست که 5500 سال پیش در اثر ریزش سقف مرده .اینجا منطقه سیلک است.
و اما ابیانه،
اینجا به روستا نمی خورد.نگینی با رنگ خاص خود.اجازه عکس گرفتن از خانم های روستا را نمی دادند.دهی آباد که به داشتن آن افتخار می کردی.هنوز هیچ خبری از مزار سهراب نمی دیدم.هیچ واقعا" هیچ.به باغ فین رفتیم .قبل از ورود شعری از سهراب را در بیرون یک مغازه دیدم .واما حمام فین می ترسم اگر الان هم آنجا بودیم نمی توانستیم جلوی کشتن او را بگیریم.در آن محیط زیبا چطور می توان انسانی را کشت.به هر جهت گویا مدتی بعد از دفن او خانمش جسد را به کربلا برده وآنجا دفن کرده
عکس روبرو قتلگاه امیر کبیر در باغ فین است
بعداز طریق راوند به مشهداردهال رفتیم.هیچ تابلویی تا انتها نبود .پرسان رسیدیم.بقعه حضرت سلطان علی ابن محمد باقر محل دفن او بود،سریع فاتحه ای خواندیم واز صحن خارج شدیم هنوز در حال ساختن بودندگویا مراسم معروف سنتی-مذهبی قالیشویان همه ساله در جمعه ای که به این روز نزدیکتر باشد(دومین جمعه مهر ماه )در این محل برگزار می گردد.
در پایان رفتن به کاشان را به هر ایرانی توصییه می کنم.به یاد سهراب وپایان دیداری خوب از او می نویسم
دود می خیزد ز خلوتگاه من
کس خبر کی یابد از ویرانه ام؟
با درون سوخته دارم سخن
این عکس اولین سنگ مزار سهراب است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر