۱۳۹۱ شهریور ۳۰, پنجشنبه

چه اميدى به صلح ؟

نوشتن از صلح ، شايد درخاورميانه بسيار بعيد به نظر برسد . ملت هاى اين مناطق در اثر عدم آگاهى ساليان سال است كه درممالك خود چون برده اى زندگى مى كنند ، هيچ چيز چون جهل ونادانى ، انسان رااسير خويش نمى سازد.

نوجوانى ، پير گشت
آينه ها در زير پاى ، خُرد 
پيران به خاك
پنجه ها برصورت 
در ميان دشت وكوه
چوپانان ، گرگ ها را
در رديف بره  و آهو وبز
پيرهن گوسفند 
برتن ِ هر سارق و نامرد بياويختند
بوته ها را باش
به جاى انگور و هر ميوه
تو انگارى لبان دوخته آويختند
چه دنيايى ست
اسيرجهل خود گشته 
صداى صلح مى خواهيم

نهال بدى كه اجداد ما كاشتند ، بجز با تلاش و همت همگانى پاك نخواهد شد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ