ارتباط برقرار کردن همیشه راحت نیست.بنا بر مقتضیات زندگی شرایط این ارتباط شکل پیچیده ودردسر ساز تری به مرور به خود می گیرد.در اوایل ازدواج دو فرهنگ متفاوت زن ومرد آماج بر خورد هاست و در آینده نیز بچه ها به این حیطه وارد می شوند.این جریان هیچگاه آرام نمی گیرد،تا به ثباتی می رسی گرفتار آشنا کردن بچه ها باز با اصول اخلاقی خانه می گردی.فکر نمی کنم خواسته زیادی باشد،دیری نمی گذرد که همه طالب خواسته های خود هستند .آیا تقابلی بوجود آید خوب است یا اینکه اهمیت ندهی و بگذاری همه چیز طبق خواسته یک نفر پیش برود بهتر است.زندگی اجتماعی انسان را جدا از این روابط نمی بینم.حیوانات هر کاری که می خواهند انجام می دهند ولی آیا خانواده نیز می تواند تنها زندگی کند،حتی اگر پایبند به هیچ قاعده ای نباشیم و تنها خودمان را ببینیم درست است؟یعنی فقط باید دنبال عشق گشت،به هر دری بزنیم تا لعبتی بیابیم.کدام خانواده بدون پشتوانه یک سری روابط راه بهتری طی کرده؟منکر هیچ خواسته فردی نیستم و حتی مالکیتی برای هیچ فردی نمی خواهم ولی زیبایی انسان به همین احساسی ست که دارد.فکر نمی کنم وقت گذاشتن برای هم دقایقی بیشتر بخواهد.آدمی اگر دچار مرگ سریع نشود حتما"در آلبوم خود گذشته را جستجو می کند.برگشت راحت نیست.
۱۳۸۹ آذر ۲۱, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر