آغازى نبود تا در آن پايانى باشد
در رنگ سياه
موى سپيد چه حالى داشت
من در غياب تو
در سپيدى تو
چون ويران گرى مى مانم
دستانم مى لرزد
كجا بگذارمت؟
با اين لرزش دستان
تو را مى بينم
سخت ست ، دور انداختنت
و انداختمت
مرا ببخش
براى رهايى از درد بود
۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۹, جمعه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر