هوا ابریه .می گم خدا را شکر.صبح زود از خانه خارج شدم تا خواهر را به آزمایشگاه ببرم .مسیر پر از شاگردان مدرسه است.خواب آلود ،دست در دست مادر.
چه شتابان به مدرسه می رند.آدم می تونه کلی انرژی مثبت بگیره قیافه همه آنها در پایان مدرسه دیدنی ست نیازی به فال گوش ایستادن نداری تا متوجه بشی دنیای آنها
بسیار متفاوت تر از تعلیمات مدرسه ست .
می گم خدا را شکر. زنان رانندگی می کنند و ما با تمام مشکلات موجود حداقل این
آزادی را داریم .چه خوبه که مثل همجنسان خود در عربستان ممنوعیت این یه کار را نداریم.همه عجله دارند.همه.اول صبح شاید هیچکس ،می گم هیچکس مثل من به در و
دیوار نگاه نمی کنه .
3 آزمایشگاه کاملن نزدیک محل هستند حتا یکی از آنها با اداره ما قرارداد داره ولی
اونی می رم که با سلام گرم به هر کس خوش آمد می گه و با تمام دقت حواس خود را به ارباب رجوع می دهند .یک چنین اماکنی بندرت در ایران وجود دارد.
می گم خدا را شکر هنوز در یه جایی که نیاز به مشتری ندارند تا وارد می شی یه نفر می گه سلام.
آره سلام .ما ملت مهربان مدت هاست که خیلی از چیزها را فراموش کرده ایم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر