کاش سنجاقی آدمو به زندگی وصل می کرد .هی می افتی باهر حرفی ،هر حادثه ای .حس می کنی لق شدی .دیگه بی تابی ،بیقرار .دلت می خواد صحنه عوض بشه .پرده پایین بیاد و این نمایش تمام بشه
۱۳۹۶ آذر ۱۳, دوشنبه
۱۳۹۶ آبان ۲۴, چهارشنبه
۱۳۹۶ آبان ۲۲, دوشنبه
زلزله
این خوشبختی چیه که مال ما نیست . من زیر پتوی گرمم و الان بچه ای ،پدری مادری زیر آوار ست و من حتا کاری از دستم بر نمی آد.زیر فشار خم می شی .نمی خوابی. تو باید چشمت رو ببندی و بگی زندگی ادامه داره
و من در این کشتی باز باخته ام .من چقدر ناتوانم.انسان کجا اشرف مخلوقات ست
.
۱۳۹۶ مهر ۲۴, دوشنبه
وقتی به اطرافم نگاه می کنم می بینم مشکل ما با بقیه یه مسئله تربیتیه.مرزها تعلیم داده نشده .ما احساس مسئولیت در برابر افراد و کشورمان نمی کنیم .ما فقط در دم و اوقات فراقتمان وقت می گذرانیم .چقدر بده انگار همیشه جلوی آینه ایستاده ایم و خودمان رو می بینیم .می گیم . به من چه .من که دارم . این حقه و بگذار زرنگی. کنم.
۱۳۹۶ مهر ۱۵, شنبه
۱۳۹۶ شهریور ۱۶, پنجشنبه
ما مقصریم
مدت هاست بجز حوادث تلخ چیزی به دفتر زندگی مان در ایران اضافه نشده .مرگ مریم میرزا خوانی ،علیرضا رجایی تصادف اتوبوس دانش آموزان و حتی مادری که سالها بعد جسدپسرش رو به ایران آوردند و در مراسم مرد . آمدیم فوتبال ببینیم دیدن بانوان سوری در غیاب دخترانمان مزه شیرین بازی رو تلخ کرد .ما مردمی عزادار ،غم زده و ....ایم .ما همین ایم .شاید یه روزی خودمان به خودمان لبخند بزنیم.
۱۳۹۶ شهریور ۱۴, سهشنبه
زندگی ما ..
زندگی ما یه سونامی یه ولی بجای آب آدمها بانی آن هستند .غرق و دست و پا می زنیم ولی باز سونامی وجود داره .هیچ معجزه ای رخ نخواهد داد .مگر اینکه خودمان حرکتی موسی وار کنیم .زمان معجزه تمام شده
۱۳۹۶ مرداد ۲۲, یکشنبه
منو خط عبور
دیوار بلند ممنوعیت تا وجودمان کشیده شده. اینکه احساسات واقعی خودت رو بابت این دیوارها دفن کنی در افراد مختلف بیشتر از سخت ست .ولی من لب این دیوارم و چشمانم آویزان لبه بالا .دلم پرش می خواد هر چند درد داره
۱۳۹۶ مرداد ۲۱, شنبه
می خوام درست فکر کنم
پشت هر اشتباهی خارج از هر نوع تصمیم احساسی باید منطق و یه آینده نگری باشه و گر نه ادامه راه هرگز آرامش بخش و مطلوب نخواهد بود .باید منطق احساس رو کنترل کنه. بازگشت به خانه و کلن هر نوع باز گشتی به خود آرامش بخشه .دنبال همینم
۱۳۹۶ تیر ۲۲, پنجشنبه
۱۳۹۶ خرداد ۱۳, شنبه
چمدان بسته من
هر جا که می ری مسافری .شاید چون در خانه ام گرگ قناری شده و تو دلت می خواد بیرونش کنی .تا آن زمان چمدان رو باز نمی کنم
۱۳۹۶ اردیبهشت ۴, دوشنبه
۱۳۹۶ فروردین ۲۲, سهشنبه
روزها و پدر
یه جایی زندگی سنگ و عکس برات می شه با یه چشم خسته ودنیایی خاطره.حتا برای خودت نیزعابری درکنارهمه آن روزها می شی. پدر روزت مبارک .ممنون از همه داده هایت. روحت شاد
۱۳۹۵ بهمن ۲۹, جمعه
همیشه رفتن بد نیست
همیشه فیلم های ترک محیط زندگی و رفتن به گوشه ای دور برایم سئوال برانگیز بود .تا اینکه سر خودم آمد . چقدر خوبه دور شدن .رفتن و فکر نکردن به روابط سر تا پا دروغ . همه اش در درد مردم بودن و دریغ از لحظات خوش آنها به مرور آدم رو شکننده می کنه .دورر شدن عالیه .یه چیزی هست غربی ها با حیوانات روابط خوبی دارند .الحق دوستان بهتری اند
۱۳۹۵ بهمن ۶, چهارشنبه
هر روز بدتر از دیروز
روزهای سختی ست .شهر پر از هموطنان نیازمند ست .بچه های کار رو رد که شدی انواع دیگری رو می بینی .به چند نفر می توان رسید .کار دولت رو سالها ست مردم با اندکی کمک انجام می دهند .حالا آتش سوزی های مدام نیز اضافه شده .هیچ کاری اصولی انجام نمی شه .هیچ. فقط گروهی با پشتوانه مالی و نفوذی که دارند خوب زندگی می کنند بقیه برند بمیرند یا خودشان فکری کنند آن هم نه در تقابل گروه ذکر شده .این زندگی ماست .
۱۳۹۵ بهمن ۲, شنبه
پلاسکو
گاهی به جمعه بازار می رفتم درست جلوی پلاسکو .برایم آدرسی بود .باورش سخته .کاش اخطارها عملی تر می شد زیرا خاطیآن تنها صدمه نمی بینند و حلقه های بسیاری درگیر می شوند .امیدوارم آخرین خبرها درست باشه و کسانی زنده باشند .آمین
۱۳۹۵ دی ۲۱, سهشنبه
رفسنجانی و آینده
برخلاف گروهی من می بخشم .یه افرادی تغییر می کنند متوجه می شوند و من آنها رو می بخشم .هاشمی خطا زیاد داشت ته دلم می گم این آدم باهوش و زیرک دنیای بعد از مرگی خواهد داشت که آن هم رو خواهد شد و من بهتر او را خواهم بخشید .من همه آدمهایی رو که تغییر مثبت می کنند می بخشم. و رفسنجانی از آنهاست
اشتراک در:
پستها (Atom)