این خوشبختی چیه که مال ما نیست . من زیر پتوی گرمم و الان بچه ای ،پدری مادری زیر آوار ست و من حتا کاری از دستم بر نمی آد.زیر فشار خم می شی .نمی خوابی. تو باید چشمت رو ببندی و بگی زندگی ادامه داره
و من در این کشتی باز باخته ام .من چقدر ناتوانم.انسان کجا اشرف مخلوقات ست
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر