کم پیش می آد در برابر جماعت اطرافمان کاری خلاف معمول انجام دهیم .به ما نمی خورد .ولی وقتی امروز خشایار دیهیمی برای خاکسپاری دخترش نرفت .گفتم : سخته می شه . باید بتها رو باز شکست.همه چیز ممکنه
۱۳۹۶ آبان ۲۴, چهارشنبه
۱۳۹۶ آبان ۲۲, دوشنبه
زلزله
این خوشبختی چیه که مال ما نیست . من زیر پتوی گرمم و الان بچه ای ،پدری مادری زیر آوار ست و من حتا کاری از دستم بر نمی آد.زیر فشار خم می شی .نمی خوابی. تو باید چشمت رو ببندی و بگی زندگی ادامه داره
و من در این کشتی باز باخته ام .من چقدر ناتوانم.انسان کجا اشرف مخلوقات ست
.
اشتراک در:
پستها (Atom)