سالهایی که می رود تو نمی دانی کی هستی وچه باید بکنی؟قایقی افتاده به آب مانی که
ناخدایش در بیشتر مواقع خودت هستی و این یعنی سرنوشت ما .
تا گرمی و حال دویدن داری هیچ چیز را نمی دانی فقط می دوی و درآرزوی یافتن
روزها را طی می کنی ، اکثر ما زمانی طولانی منجمد و خیره در کنار زندگی
می تازیم و اصلن خود را در امواج آن نمی اندازیم.
ما مدتها منجمد شده زندگی می کنیم.مدتهاست من و ساکنین شهرم دچار این معضل
گشته ایم .باقی که گرمایی دارند مبهوت ما در بستری از تلاطم و زنجیر به سر می برند.عجب عصر یخبندان طولانی و بلندی ست دوران انجماد ما .
کی عصر یخبندان تمام می شه؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر