چه ساده
تو را به ریسمان اسارت
در قفس خود به زمستان می برند
و تو
بی هیچ کس
در اسارت موهایت می ریزد
انگار که پاییز را
تزریق کرده اند
و تو یک در میان
عبور می کنی
از پاییز و زمستان
بالت را می چینند
و اگر گفتی آسمان آبی و
پر ابر ست
بی آب می مانی
چه ساده
شهر پر از قفس می شود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر