هفته های پر از خشونت و آشوب را می گذرانیم .یه درد مشترک ،یه غم .
چنان که در جنگلی مملو از پشه افتاده باشیم مدام حس خارش و گزش داریم.
همچنان که ورود به مرزها سخت و سخت تر می شه آدمها نیز دور و دورتر شده و اصلن همدیگر را نمی بینند.
تندرویی مثل داعش یا بوکو حرام را نمی بینیم .
خدایا چقدر اکثریتی گرفتار و دربند شده اند .چرا سیلی از اشک بنده خود راه
نمی اندازی ؟ اینقدر از ما نومید هستی ؟
چرا ملتها گذاشتند این وحشی گری پا بگیرد؟
این جهل و حماقت خودمان بوده که اسیرمان کرده. ما مجرم هستیم.