۱۳۹۳ اردیبهشت ۷, یکشنبه
۱۳۹۳ فروردین ۳۱, یکشنبه
روز زن ست ! زن
عجب روزی ست.هر روز بیشتر سنگینی مصیبت های خود را درک می کنیم.اینکه
من زندگی را دیگه از دریچه چشمان خویش نمی بینم.اینکه قلب ما زنان در این اجتماع مرد سالار با هم ست شکی نیست فقط در زمان و مکان مناسب آن را نشان می دهند روزی این حس بیشتر همگانی خواهد شد.
روز زن یادآور غمها ودرد های بی شمار
ماست.زنانی که هنوز مورد شدیدترین
بی عدالتی ها و بی مهری محاکم قرار
می گیرند.
روز زن بر تمامی زنانی که حق خود را با بدبختی می گیرند .مبارک
جا دارد بهترینها را برای این بانوی عزیز که در آخرین لحظه دل مادری را شاد کرد
بخواهیم. مادر ، زن . روزت مبارک
۱۳۹۳ فروردین ۲۷, چهارشنبه
۱۳۹۳ فروردین ۲۳, شنبه
قزوین .شهری که باید دید
سال جدید با دلائل مختلف با سفر شروع شده .اولی رشت بود که دلم را حسابی به درد آورد ،لیاقت این شهر با توجه به هوای خوبش بیشتر از این بود .لاهیجان به مراتب بهتر از رشت بود .پیدا بود دلسوزی داره. و اما شهر بعدی قزوین بود.
من از دید و برداشت خودم می نویسم .جمعه بود مجسمه های موجود در میادین عالی بود .انگاروارد تاریخ شده و گوشه ای از آن را می دیدم
.الموت از همان شروع ، مسیرمشخص و برجسته ای داشت به یاد کتاب خداوند الموت افتادم.درواقع در تخیلم در طی خواندن کتاب در آن قلعه زندگی کردم من مدتها در پیچ پیچ آن قلعه با حسن صباح و یارانش بودم.حرف را تمام کنم .تاریخ هنوز در این شهر هویداست .خدا را شکر که مجسمه ها ی میادین و صنایع دستی وبافت قدیمی شهر هنوز نگهداری می شه.باید این نگاه را به فال نیک گرفت و از گذشته نترسیم و آنرا پاس بداریم وگر نه بی هویت خواهیم شد.
.الموت از همان شروع ، مسیرمشخص و برجسته ای داشت به یاد کتاب خداوند الموت افتادم.درواقع در تخیلم در طی خواندن کتاب در آن قلعه زندگی کردم من مدتها در پیچ پیچ آن قلعه با حسن صباح و یارانش بودم.حرف را تمام کنم .تاریخ هنوز در این شهر هویداست .خدا را شکر که مجسمه ها ی میادین و صنایع دستی وبافت قدیمی شهر هنوز نگهداری می شه.باید این نگاه را به فال نیک گرفت و از گذشته نترسیم و آنرا پاس بداریم وگر نه بی هویت خواهیم شد.
قزوین به تهران نزدیک است چند ساعتی در تاریخ فرو رفتن برای همه ما بخصوص جوانان نیکوست.پس ببینید و نگهش دارید.
۱۳۹۳ فروردین ۱۷, یکشنبه
شاید این آزادی و تولد....
در این کشور چه راحت با درد خود را وفق می دهیم .بیشتر دیکته نویس شده ایم .انگار طلسم گشته و در انتظار آمدن فرد خاصی هستیم.روزها می نگریم و همه چیز را ازخدا خواستاریم و با یه نذری خودمان را راحت می سازیم .
آزادی مرزبانان ، کشته شدن یکی ازآنها ،فرار دو جوان وکشته شدنشان در سقوط
هواپیمای مالزیایی ،گرانی آب وبرق ومسائل ریز و درشت ومتنوع دیگردر همین
روزهای اول سال حسابی ترافیک مغز را راه بندان می سازد.
حتمن آزادی مرزبانان را باید به فال نیک گرفت.شاید تولد نوزاد جمشید دانایی فر برای مردم نیزنعمت وخرسندی به بار آورد.شاید
۱۳۹۳ فروردین ۱۲, سهشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)